یاد بچگی بخیر

یاد جر زدن تو بازی ها

همه چی ساده بود

این زندگی

دلم می خواد

مثل بازی های بچگی بود

اما بی رحمه

چند ساله خواب خوراکم شده او

فراموش هم که نمی شه 

بهش هم که نمی رسم

گاهی با یه عطر یادش منو می کشه

گاهی با یه نفر که شبیه او راه میره

گاهی یه دختر چادری که مثل اون نصفه نیمه چادر سرش کرده

گاهی یه خنده شبیه 

نه 

هیچ خنده ای مثل خنده ی دلبر من زیبا نیست

اصلا عاشق همین خنده های زیبایش شدم

وقتی می خندید انعکاس خنده اش رو تو تمام عالم می دیدم

وقتی می خندید زمان می خندید

وقتی می خندید آسمان می خندید

وقتی می خندید زمین می خندید

دلم برای خندهات تنگ شده 

می دونم که دیگه برای من نمی خندی

می دونم که دلت رو شکستم

ولی بخند

برای من نه 

برای زندگی بخند

منو فراموش کن

بخند

بخند

خواهش می کنم بخند

بخند دلبر خوشگل من

 

خنده هاش مستم می کرد

خندید ,خنده ,بخند ,گاهی ,یه ,نمی ,می خندید ,وقتی می ,که نمی ,هم که ,برای من

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بَلْ‌وا مشاوره طرح توجیهی ایران روانشناس «Dead Poets Society» درست راه نرم افزار پخش مویرگی دسیما روزانه های یک نویسنده نوپا برترین ها موزیک باند کافه ی خیابان هفتم